English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7492 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
industrial classifications U طبقه بندی صنعتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
defense classification U طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
downgrade U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
security classification U طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
declassification U از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
black designation U علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
army class manager activity U سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
classifications U طبقه بندی کردن طبقه بندی
classification U طبقه بندی کردن طبقه بندی
evaluation rating U درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
black concept U علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
rating U طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification U طبقه بندی [درجه بندی] فرش
ratings U طبقه بندی کردن درجه بندی
classification U طبقه بندی رده بندی
classifications U طبقه بندی رده بندی
regrade U تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
classification U طبقه بندی
division U طبقه بندی
taxonomies U طبقه بندی
divisions U طبقه بندی
bracket U طبقه بندی
assortments U طبقه بندی
assortment U طبقه بندی
low grade U کم طبقه بندی
denomination U طبقه بندی
denominations U طبقه بندی
taxonomy U طبقه بندی
classifications U طبقه بندی
stratification U طبقه بندی
sorting U طبقه بندی
typification U طبقه بندی
grading U طبقه بندی
systemization U طبقه بندی
harmonic proportion U طبقه بندی متناسب
harmonic division U طبقه بندی متناسب
rug classification U طبقه بندی فرش
categorizing U طبقه بندی کردن
categorizes U طبقه بندی کردن
classifying U طبقه بندی کردن
categorize U طبقه بندی کردن
pigeonhole U طبقه بندی کردن
speed rate increment U طبقه بندی سرعت
aggroup U طبقه بندی کردن
accounting classification U طبقه بندی حساب
layer U طبقه بندی کردن
classifies U طبقه بندی کردن
layers U طبقه بندی کردن
standardization U همگونی طبقه بندی
computer classifications U طبقه بندی کامپیوتر
classified U طبقه بندی شده
soil class U طبقه بندی خاک
market grades and grading U طبقه بندی بازار
suborder U طبقه بندی فرعی
categorised U طبقه بندی کردن
nondescript U غیرقابل طبقه بندی
service rating U طبقه بندی پرسنلی
categorized U طبقه بندی کردن
nosology U طبقه بندی بیماریها
systemize U طبقه بندی کردن
zootaxy U طبقه بندی جانوران
taxonomist U متخصص طبقه بندی
route classification U طبقه بندی جاده ها
classification U طبقه بندی پیام
map classification U طبقه بندی نقشه ها
categorises U طبقه بندی کردن
unclassified U بدون طبقه بندی
unclassified U طبقه بندی نشده
categorising U طبقه بندی کردن
secret U طبقه بندی سری
secrets U طبقه بندی سری
job classification U طبقه بندی شغل
job classification U طبقه بندی شغلی
classifications U طبقه بندی پیام
vendor rating U طبقه بندی فروشندگان
graduates U طبقه بندی کردن
to categorize U طبقه بندی کردن
classificatory U مربوط به طبقه بندی
classify U طبقه بندی کردن
graduating U طبقه بندی کردن
classification chart U نمودار طبقه بندی
classification of aggregate U طبقه بندی خاکدانه ها
budget classification U طبقه بندی بودجه
graduate U طبقه بندی کردن
classification of soil U طبقه بندی خاک
classifiable U قابل طبقه بندی
classing U طبقه بندی کردن رده
class U طبقه بندی کردن رده
classified material U مدارک طبقه بندی شده
intergrade U طبقه بندی داخلی کردن
restrict U بازداشت طبقه بندی مدارک
restricting U بازداشت طبقه بندی مدارک
classified items U اقلام طبقه بندی شده
restricts U بازداشت طبقه بندی مدارک
integrade U [طبقه بندی داخلی کردن]
brussels nomenclature U طبقه بندی تعرفه برکسل
classified items U اماد طبقه بندی شده
restricted data U اطلاعات طبقه بندی شده
classes U طبقه بندی کردن رده
glossography U طبقه بندی و شرح زبانها
topsecret U طبقه بندی به کلی سری
classed U طبقه بندی کردن رده
classified advertisement آگهی طبقه بندی شده
coinage U طبقه بندی بهای مسکوک
systematist U متخصص فائده سازی و طبقه بندی
taxon U واحد طبقه بندی گیاهی یاجانوری
access to classified material U دسترسی به مدارک طبقه بندی شده
international classification of U طبقه بندی بین المللی بیماریها
labeling U برچسب زدن طبقه بندی کردن
labelled U برچسب زدن طبقه بندی کردن
label U برچسب زدن طبقه بندی کردن
army genetal classification test U ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
classification yard line U سایدینگ راه اهن طبقه بندی خط
accountable cryptomaterial U مدارک و وسایل طبقه بندی شده
agct U ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
assort U طبقه بندی کردن مناسب بودن
labels U برچسب زدن طبقه بندی کردن
groups U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
stapled U فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
stapling U فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
age grouping U طبقه بندی اقلام بر حسب عمرقانونی انها
reserve on board U مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو
staple U فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
grain size classification U طبقه بندی خاک از نظر اندازه ذرات
marshalling yard U محل تفکیک و طبقه بندی کالاها در مقصد یا مبداء حمل
unified soil classification system (uscs U نوعی طبقه بندی خاک که به 51 قسمت تقسیم شده است
unit citation U جشن طبقه بندی یکانها از نظر عملیات یاامادگی رزمی
phytography U طبقه بندی گیاهان روی زمین گیاه شناسی توضیحی وتشریحی
indexes U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
indexed U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
concurrently U مراجعه کنید به چهار طبقه بندی پردازندههای MIMD , MISD , SIMD , SISD ,
index U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
abc analysis U طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
group U طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
groups U طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
proficiency rating U طبقه بندی بر حسب پایه مهارت یا مهارت شغلی
faulted U یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
faults U یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
fault U یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
type U ماشین کردن طبقه بندی کردن
types U ماشین کردن طبقه بندی کردن
typed U ماشین کردن طبقه بندی کردن
grade U طبقه بندی کردن کلاسه کردن
resorted U جدا کردن طبقه بندی کردن
sorted U دسته کردن طبقه بندی کردن
sorts U دسته کردن طبقه بندی کردن
resorts U جدا کردن طبقه بندی کردن
sort U دسته کردن طبقه بندی کردن
grades U طبقه بندی کردن کلاسه کردن
resort U جدا کردن طبقه بندی کردن
break down U تجزیه کردن طبقه بندی کردن
entresol U طبقه میان طبقه اول عمارت وطبقهای که باکف زمین برابراست
standardize U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardizes U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardises U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardised U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardising U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardizing U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
lower class U طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
lower classes U طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
intermediate U آنچه در یک طبقه بین دو طبقه دیگر است
red concept U جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
to form into groups U دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
Our building (high-rise) is a 20-storey ,but my apartment is on the third floor. U ساختمان ما 20 طبقه است ولی آپارتمان در طبقه سوم است
stratify U طبقه طبقه کردن
high wrought U صنعتی
manufacturing U صنعتی
industrial U صنعتی
technical U صنعتی
industrial water U اب صنعتی
word warp U فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
industrial chemistry U شیمی صنعتی
industrialism U سیستم صنعتی
valve U شیر صنعتی
technologically U حرفهای صنعتی
technical grade U خلوص صنعتی
industrial concern U بنگاه صنعتی
industrial economics U اقتصاد صنعتی
producer buyer U خریدار صنعتی
technological U حرفهای صنعتی
industrial disputes U اختلافات صنعتی
industrial consumption U مصرف صنعتی
industrialising U صنعتی کردن
industrial switch U کلید صنعتی
industrial revolution U انقلاب صنعتی
industrial psychology U روانشناسی صنعتی
industrial nations U کشورهای صنعتی
industrial management U مدیریت صنعتی
applied economics U اقتصاد صنعتی
industrial insurance U بیمه صنعتی
industrial relations U روابط صنعتی
commercial efficiency U بازده صنعتی
art bronze U برنز صنعتی
industrial frequency U فرکانس صنعتی
industrial fluctuations U نوسانهای صنعتی
Recent search history Forum search
2New Format
1معنی field housing در محصولات صنعتی چیست؟
1A hero can affect on the people.
1ترجمه ی stirling numberبه انگلیسی؟
3service times
1preppy
1but as an old harvard man my father could sit with the class of'26
1• What is Data Preparation. That is the diffrents between the Dimensional modeling and third-normal-form (3NF) modeling? Answer 6 - The data presentation area is where data is organized, stored, and m
1I want to add a meaning, but it doesn't fuction!
2Research approaches are often considered to fall into one of two mutually exclusive categories.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com